بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 122
به بهانه بیست و سومین سالروز شهادت فرمانده گردان شهداء سقّز، شهید سّد محسن ضابطی*
سال 1368 پس از رحلت امام خمینی(ره) برای مراسم روز هفتم به دانشگاه تهران رفته بودیم. پس از اتمام برنامه در کوچه پس کوچه های بلوار کشاورز منتظر بودیم تا بقیه هم برسند.
در این فاصله یک هندوانه خریدیم و در گوشه ای از پیاده رو مقابل یک منزل مشغول خوردن آن شدیم.
اما وقتی می خواستیم برویم، شهید ضابطی زنگ در آن منزل را زد و گفت: "ما اینجا هندونه خوردیم، آب و دونه هاش ریخته اینجا، آب و جارو می خواستیم تمیز کنیم".
و با دقت و وسواس تمام به گونه ای که گویا منزل خودش را تمیز می کند، مشغول نظافت پیاده رو شد.
------------------
*درباره شهید سیّد محسن ضابطی:
1- به خدا این رسم رفاقت نیست
2- شب قدری میان کنکور، خواستگار و وصال یار+صوت
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک